قبل از اینکه این متن را بخوانید چند سوال از خودتان بپرسید.
چرا بشر بیشتر از هر چیزی به دنبال خوشحالی هستند؟ آیا این خوشحالی مدام که در فرهنگ مدرن و تبلیغات موج میزند حقیقت است؟ آیا این خوشحالی در دسترس ماست؟ آیا امکان دارد که همیشه روی طول موج خوشحالی باشیم؟ پاسخ های شما بسیار مهم هستند آنها را به خاطر داشته باشید …
يونگ فیلسوف و روانکاو اروپایی تعبیر جالبی از انسان خوشحال دارد که بسیار از تعریف عادی و معمول خوشحالی فاصله دارد…
بر اساس این تعریف، خوشحال بودن یعنی توانمندی بالای ما در شکیبایی و استقامت در برابر سختی ها.
خوشحالی یعنی اطمینانی درونی به این که رنج و سختی و بیماری و مرگ، جزء لاینفک زندگی است و اما هیچکدام از آنها نمی تواند مرا از پا بیاندازد.
خوشحالی یعنی میل به زندگی علی رغم علم به فانی بودن همه چیز…
خوشحالی یعنی آگاهی از توانمندی ما برای به دوش کشیدن مشکلات، بعد از هر زمین خوردن … یعنی همچنان بتوانیم بلند شویم بعد از هر گریه بتوانیم بخندیم و لبخند بر لب دیگر همنوعان بیاوریم…
خوشحالی یعنی حضور کامل ما در هستی
خوشحالی یعنی همچون رود جاری بودن
و در حرکت بودن
عبور کردن و به عظمتی بی پایان چشم دوختن
خوشحالی یعنی توانایی ما به گفتن یک آری بزرگ به زندگی
اما همه اینها شجاعت میخواهد .. اصولا تماس با حقیقت زندگی و غوطه ور شدن در واقعیت آن نترس بودن میطلبد.
حال سوال اینجاست ….آیا آگاهانه میخواهیم از تماس با زندگی خوشحال باشیم یا از دور انتظار گرمی و استغنا داشته باشیم?
0 Comments