این کوچینگ که میگی چیه؟ اصلا چطور کار میکنه؟ فرایندش چیه؟ یک شکل یا نمودار نداری ببینم متوجه بشم؟
اینها چند نمونه از سوالاتی هستند که در جلسات کوچینگ کسب و کار با آنها مواجه شدم. به عنوان کسی که در حوزه کسب و کار های نوآورانه و فناوری محور مشغول به فعالیت هستم و بیشتر خدماتم در حوزه کوچینگ را هم در همین حوزه تمرکز داده ام، بارها و بارها از سوی دوستان و همکاران با این سوالات رو به رو شده ام. شاید با نگاه کوتاهی به جنس سوالات بشود تشخیص داد که چه وجه اشتراکی دارند؟ بله، این سوالات از ذهن هایی که در دنیای مهندسی و صنایع آموزش دیده اند تراویده که سعی دارند یک فرایند انسان محور در دنیای علوم شناختی را با ابزهای خود درک کنند!
خب حتما الان می گویید :”خب این که چیز پیچیده ای نیست با یک سرچ کوتاه می شود پاسخ را در اینترنت پیدا کرد!”. درست است، من هم همینطور فکر میکردم! پیشنهاد میکنم روی گوگل ترکیب “فرایند کوچینگ” را با واژگان فارسی و انگلیسی جستجو کنید و نیم نگاهی هم به صفحه تصاویر بیاندازید، تا ببینید یک تصویر شسته و رفته در پاسخ به این سوال شما وجود دارد یا خیر ! من همین کار را کردم و با چیزی که رو به رو شدم اقنا کننده نبود و نتوانستم در پاسخ به مراجعانم آن مطالب را در اختیارشان قرار دهم. نتیجه جستجو به زبان فارسی و انگلیسی به من نشان میدهد که نیاز به یک خلاصه سازی تصویری و فرایند محور در این حوزه هست. پس دست به کار شدم و با چند خبره این حوزه صحبت کردم و در جمع بندی به تصویری رسیدم و زیر نظر چند دوست دیگر آن را ویرایش کردم. امیدوارم این تصویر به زبان گرافیکی و ساده نشان بدهد که اگر کوچینگ را یک فرایند تکرار شونده ببینیم چه اجزایی درون آن کار کرده و تولید ارزش می کند؟
از دید من شاکله اصلی فعالیتی به اسم کوچینگ به این شکل است. در یک فرایند کوچینگی 2 رکن اصل موجود است، یکی مراجع و دیگری کوچ! کوچ یک چرخه تکرار شونده و پیش رونده به اسم پرسشگری، فعالانه گوش دادن و بازخورد دادن را آنقدر ادامه میدهد که آگاهی در مراجع ایجاد شده و این آگاهی منشا حرکت او به سوی آینده پسندیده اش باشد. حالا سوال این است که این آگاهی چیست و چرا کوچ این چرخه را تکرار میکند؟
آگاهی در درون ما چند بعد دارد . مثلا آگاهی از احساسی که تجربه میکنیم! آگاهی از موانعی که برای رسیدین به اهدافمان داریم ! آگاهی از چیزهایی که نمی خواهیم ! آگاهی از چیزهایی که می خواهیم ! آگاهی از ترس هایی که مانع میشوند! و ….. کمی فکر کنید آیا میتوانید به سوالات بعدی شفاف پاسخ بدهید. آیا واقعا میدانید ، چه چیزی میخواهید ؟ چه چیزی نمیخواهید؟ مجموعه همین چیز هایی که باید دانسته شده باشد آگاهی است و کوچینگ فرایند کشف مسئله اصلی است بر مبنای شفاف کردن و آگاهی کامل از دغدغه!
روان انسان مثل یک هرم است از بالا خود آگاه، نیمه آگاه و ناخود آگاه . بخش خود آگاه دانش و حقایق اعتباری ما هستند و بخش نیمه آگاه آموخته های کودکی و پیام های والدی ماست. در کودکی رابطه خودآگاه و نیمه خود آگاه به صورت رفت و برگشتی بوده اما در بزرگسالی به ندرت ما از خود آگاه به نیمه آگاه دسترسی پیدا می کنیم و کار کوچینگ این است که این رابطه و مسیر را ایجاد کند و جایی که این دسترسی اتفاق می افتد و زندگی معنی میشود کشف اتفاق می افتد و موجب صلح درونی می شود.
کوچ ، با تعهد تام و تمام به اصول اخلاقی و منش کوچینگ و اعتماد شخصی به خود، مراجع و فرایند کوچینگ اعتماد ساز و امنیت آفرین می شود و روی این بستر قدرتمند پرسشگری معنا و نفوذ می یابد.در خلال سوال ها و جواب های پیش رونده نوعی اعتماد و امنیت ایجاد میکند تا این دسترسی به ناخود آگاه ایجاد شده و مراجع آماده شود تا به بخش های ناپیدا و پر ا ابهام پا بگذارد. بعد از کشف علت و خواستگاه اصلی دغدغه، مراجع به سمت طراحی اقداماتی پیش میرود که اینبار محصول بلوغی است که از تلفیق نیمه خودآگاه و خود آگاه بوجود آمده است. شاید در فلسفه و هنر از این اتحاد به عنوان بینش و خرد نام برده شده است و در جلسه کوچینگ هم ما با خرد تصمیم میگیریم که اقدام سازنده چیست. در ادامه این فرایند و پس از اینکه آگاهی شفا بخشی در مراجع دیده شد، این فضا توسط کوچ رسمیت داده میشود تا بتواند زیر بنای محکمی برای بنا کردن اقداماتی برای آینده باشد.
در کوچینگ سعی میشود با تأمل و آرامش به تصویری آهسته تر از برشهای بودن و زندگی مراجع نگاه شود و با پرسشگری و تأمل از لا به لای هر فریم از تجربه حیات، باور ها و ارزش ها و احساساتش شنیده و جمع بندی و تحلیل شوند و از آن آگاهی خلق شود و بر مبنای آگاهی تغییر رخ میدهد. اینجاست که مفهوم شنیدن فعالانه بسیار پر اهمیت میشود. گوش دادن معمولی بر پایه یک انتظار در ذهن است که ” کی نوبت من می شود که پاسخ بدهم ؟” اما در کوچینگ به مراجع گوش فراداده می شود تا او را در سرزمین خود ملاقات کنیم و از زاویه او به جهان بنگریم و فرصتی فراهم آوریم که او هم خود را از زاویهای دیگر، در آینه کوچ ببیند. در اثر این نوع گوش دادن پرسش و بازخورد مناسب و درخور بوجود می آید. این پرسش ها معمولا ساده و سرسری نیستند بلکه از نگاه کنجکاو یک ذهن همدل و دغدغه مند مثل کوچ نشات می گیرد. حس می کنم بیش از بازخورد ها، پرسش های قدرتمند کوچ با مراجع همراه می شود و دلگرمی این همراهی، ورود به نیمه آگاه را ممکن ساخته و پیش نیاز کشف را ایجاد می کند. لازم است بدانیم که این کشف درد دارد و آسان نیست، اما همین درد موجب گشایش و رشد است.
همانطور که درنمودار هم دیده میشود کوچینگ در فضایی رخ میدهد که توسط اصول اخلاقی و توافق و تعهد طرفین محافظت می شود. این فضای محافظ هم توسط طرز فکر کوچینگی و اعتماد به فرایند کوچینگ با اقتدار نگهداشته می شود. تداوم نگهداری این اقتدار به تبحر و تجربه کوچ وابسته بوده و در طول زمان تقویت خواهد شد.
در انتها لازم به ذکر است که در فلسفه کوچینگ تمام این فرایند به صورت نوعی هم رقصی با مراجع دیده می شود که شاید شکل دهی و درک اجزای آن تا حد زیادی ممکن نیست چون اگر تمامی این ظرافت ها قابل شناسایی باشد، شاید از ماهیت زنده و شگفت انگیز آن کاسته شود. اما از دیدگاه فرایند محور هیچ ساختاری نیست که به صورت علمی نتوان عناصر موثر در آن را تشخیص داد و تفکیک کرد و همین تحلیل و تجزیه به برخی از افراد کمک می کند تا به این دنیا وارد شده، آن را بشناسند و بتوانند زود تر در مسیر تجربه آن گام بردارند.
متن بالا با همکاری و مشارکت محمودرضا رحیمی و ایمان میراب زاده عزیز نگاشته و ویرایش شده است. بدون شک تلاش ما در مسیر تدوین این مدل کامل و بی نقص نیست و از همین جا از تمام خوانندگان محترم و آگاه درخواست می کنم تا نظرات خود را از طریق همین صفحه یا بخش تماس، با من به اشتراک بگذارند تا در ویرایش های بعدی این نسخه در همین صفحه به اطلاع دیگر دوستان برسد.
روزگارتان خوش
0 Comments