تانگو کوچ و مراجع!
در یکی از جلسات در حال گفتگو بودیم … در خصوص اینکه چطور یک رابطه اصیل با مراجع داشته باشیم تبادل نظر می کردیم. یکی از دوستان پرسید: “تا چه حد باید در جلسه مراجع محور باشیم و چقدر مراجع مدار؟”… کمی سردرگم شدیم، حسی شبیه این بود که داریم یک رابطه طبیعی انسانی را به جنگ مفاهیم انتزاعی می فرستیم! دقیقا همین جا ماندانا رفیع زاده عزیز گفت: “بهار، هیچ وقت تانگو رقصیده ای؟” من گفتم: “خیلی کم، ولی چرا ؟” گفت: “در کوچینگ باید با مراجع تانگو اصیل رقصید! پیشنهاد میکنم امتحان کن! بعد درک خواهی کرد!”.
به خاطراتم مراجعه کردم تصویری محو داشتم از یادگیری چند حرکت کوتاه پا که اینجا و آنجا داشتم اما این فکر از ذهنم جدا نمیشد که چرا این دو مفهوم در ذهن ماندانا اینقدر به هم نزدیک بودند و چرا برای من در هاله ای از ابهام بود. این بود که در مدت دو ماه بعد سعی کردم در کنار مطالعه با چند رقصنده تانگو داخل و خارج ایران صحبت کنم تا ببینم چطور در دنیا این جمله معروف شده که :
در سه دقیقه انتهای عمر، با عشق زندگیتان چه می کنید؟
بدون شک با او تانگو میرقصید!
ضرب المثل آرژانتینی
تاریخچه تانگو:
بین سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۹۳۰ میلادی مهاجران اروپایی با توجه به سیاست مهاجرپذیری آرژانتین و به دنبال زندگی بهتر به این کشور رفتند، اما پس از مدتی وضعیت اقتصادی رو به وخامت گذاشت و فقر و بیکاری گسترش یافت. اقوام مهاجر اروپایی سازها و رقصهای خود را نیز با خود به این کشور برده بودند و از میان درد و رنج برای نزدیک تر شدن رقصی را خلق کردند که بعدها تانگو نامیده شد، به دلیل ماهیت اروپایی مهاجران، در این حرکات موزون عناصر “مازورکای لهستانی” و “آکاردئون بایان” آلمانیها و حرکات رقصهای دیگری چون والس، لندلر دیده میشود.
با توسعه تانگو ، این روش ایجاد صمیمیت و آرامش در محلات کارگری، فقیر و کافههای شهر باب شد. در سال ۱۹۰۰ میلادی پاپ پیوس دهم رقص تانگو را جزو گناهان اعلام کرد و این نوع رقص برای افراد مؤمن ممنوع اعلام شد. این درحالی بود که تانگو در آن زمان به یک رقص مردمی تبدیل شده بود. اما کازیمیرو آیین، از رقصندگان مشهور آن زمان به رم سفر کرد و با اجرای یک رقص به همراه منشی سفارت آرژانتین در مقابل پاپ موفق شد نظر او را تغییر دهد. پس از آن پاپ تصمیم خود را پس گرفت اما تا دهها سال رقص تانگو در میان اشراف حاکم بر آرژانتین رقص افراد فقیر و بی سروپا محسوب میشد.
تانگو از خطرناک ترین و بی قانون و خشن ترین بخش فرهنگ جامعه آمده است! جایی که زبان اصلی چاقو بوده؛ اما بعد از رسوخ تانگو، همدلی و احترام، خشم و نفاق موجود را شفا داده و جای خود را به درک و شادی داده است. مردمی که قبل از این دشمن بودند با هم تمرین می کردند و صلح ایجاد شده در این محلات تا سالیان سال مرهون تانگو بوده است. تانگو برخلاف دیگر رقصها حرکات ثابت ندارد و نوعی رقص “بداهه” بوده که از گامهای گوناگون تشکیل شدهاست. با این حال تعداد زیادی عناصر ثابت دارد که رقصندگان میتوانند از آنها استفاده کنند.
دانیل وورتزل هنرمند آمریکایی با الهام از تانگو، با پارچه و باد آثارش را تولید میکند و در نمایشگاه های بزرگ جهان به نمایش درمی آورد. ویدئو زیر حاوی نمایش اثر او با نام همرقصی، یکی بودن (دو تا نبودن) است که در سال 2011 خلق شد. این اثر بیشتر از هر چیز ارتباط نزدیک و زیبای میان 2 عنصر و 2 انرژی را نمایش میدهد که به کوچینگ و رابطه همراهی میان کوچ و مراجع بسیار مرتبط است.
کوچینگ که به مربیگری یا رهیاری هم معروف است حدود 25 سال پیش پایه گذاری شده است و در سال های اخیر، در ایران نیز توسعه یافته و افراد و مجموعه های مختلف، خدمات کوچینگ را برای افراد و سازمان ها، قابل دسترس ساخته اند. چشم انداز این حرفه، با توجه به تاخیر رسیدن موج های تحول جهانی به کشور ما، بسیار روشن است.
بعد از طرح تاریخچه و آشنایی اولیه بیایید به دیدگاه ها و عناصر مشابه میان این دو حوزه بپردازیم. اگر در نکات زیر جایی به کلمه “هدایتگر” برخورد کردید این موضوع به جنبه مذکر در تانگو اشاره دارد به همین صورت “اجرا کننده” نیز به بعد مونث در تانگو اشاره دارد. باید دقت کنیم که اینها را با کلماتی چون مرد و زن نباید بیان نمود چون ویژگی های یک هدایتگر میتوانددر رقص، توسط یک زن هم به ظهور رسیده و ویژگی های یک اجرا کننده نیز توسط یک فرد با جنسیت مرد خلق شود!
1- شباهت های ارتباطی
- در انواع مختلف تانگو در جهان، هر دو جنس مرد و زن آزادانه می توانند نقش هدایتگر و اجرا کننده را بر عهده داشته باشند و هیچ محدودیتی در این زمینه وجود ندارد، در کوچینگ نیز تفاوت ماهوی میان اینکه کوچ یا مراجع مرد یا زن باشند وجود ندارد.
- در تانگو هرم قدرت وجود ندارد یعنی در خلق یک تجربه هر دو با هم در حال همکاری هستند. همین هم در کوچینگ صادق است یعنی ارتباط میان کوچ و مراجع (در حالت صحیح) کاملا در تساوی و تعادل است و هیچ کدام بالا یا پایین تر نیستند.
- در تانگو، درست مثل کوچینگ، قبل از آغاز رقص یک مراسم و یا روالی برای شروع این ارتباط طی می شود که در آن هر دو به لحاظ ذهنی برای این مشارکت آماده می شوند.
- در تانگو وقتی می خواهید شریک رقص پیدا کنید احتمالا دنبال کسی هستید که واقعاً دوست دارید شریک رقص شما باشد، نه کسی که تکنیک ها و نحوه قدم برداشتن خاصی را بلد است! همین هم در کوچینگ صادق است، شما به عنوان مراجع دنبال کسی هستید که در جایگاه یک کوچ شفا و اعجاز حاصل از یک مشارکت ناب را به شما میدهد. در هر لحظه! نه کسی که تنها میتواند سوالات قدرتمند بپرسد!
- برای آغاز رابطه رقص در تانگو رقصندگان با نگاه، یکدیگر را به رقص دعوت می کنند و هیچ کلامی رد و بدل نمی شود. این بدان علت است که در صورت قبول یا رد مودبانه اصلا کسی ناراحت نشود. در کوچینگ هم وجود جلسه آشنایی و یا فرایند هایی چون بسته آشنایی می تواند از خطرات ناشی از رد شدن و رنجش جلوگیری کند.
- ارتباطی که در تانگو شکل می گیرد هیچ گاه به صورت فردی قابل خلق شدن نیست چون هر دو در قالب “یک هویت واحد” با تمرکز بالا حرکت می کنند. در کوچینگ همارتباطی شکل میگیرد که بدون هر یک از طرفین ممکن نیست!
- ارتباط تنگاتنگی میان دو نفر در تانگو وجود دارد. اگر هدایتگر در فرایند دوطرفه موجود لحظه ای صبر کند، اجرا کننده میتواند در طول این صبر تا هر زمان که بخواهد به اجرا ادامه دهد اما اگر اجرا کننده صبر کند هدایتگر حتما باید بایستد! این در ارتباط کوچینگی هم صادق است یک کوچ باید در فرایند پرسشگری و ارائه بازخورد در واقع هر بار از مراجع برای یک قدم پیش تر رفتن دعوت میکند و اگر مراجع این دعوت را اجابت کرد فرایند ادامه پیدا میکند اما اگر مراجع سکوت و توقف کرد کوچ بهتر است متناسب با انتخاب او حرکت کند.
- در رقص تانگو هیچ فشار مستقیمی برای تغییر جهت، حرکت و سکون از طرف هیچ کسی به طرف دیگری نیست، این مرکز ثقل هر فرد است که برای تغییر جهت و یا حرکت و سکون به دیگری این پیام را میدهد و بس! در کوچینگ هم کوچ با نهایت دقت تلاش می کند که از خلال صحبت های مراجع مرکز ثقل شفا یافته تری را یافته و به توجه او آورد و با مشارکت یکدیگر ریتم حرکت بعدی را خلق کنند اما اجباری در انتخاب نداشته باشد.
- در تانگو، هدایتگر تنها کسی است که میتواند زمین رقص را ببیند و اجرا کننده فقط به این ارتباط و نوع حرکاتی که تمایل دارد داشته باشد فکر می کند. هدایتگر کاملا به زمین و مسیر حرکت اشراف دارد و می داند که اطمینان اجرا کننده به او و تصمیمات اوست! هوشیاری در هدایتگر به وضعیت هر دو نفر است و او در هر لحظه حس میکند و میکوشد بداند قدم، موقعیت پاها و وزن اجرا کننده کجاست! در کوچینگ هم فضای خلق شده میان کوچ و مراجع شبیه زمین رقص است که شناخت و ابعاد آن بر عهده کوچ است. او به نوع و کیفیت ارتباط خلق شده می اندیشد و مراجع در این بستر فراهم شده به او اعتماد می کند. کوچ جلوی پای مراجع نور می اندازد و مراجع به اطمینان او قدم برمیدارد!
- در تانگوی حرفه ای، برای ایجاد صمیمیت، نیاز به نزدیکی فیزیکی زیاد نیست؛ بلکه فاصله ای متعادل خلق می شودکه پر نشده و استقلال ایجاد می کند و در این استقلال زیبایی متولد می شود. در کوچینگ هم ایجاد صمیمیت در عین استقلال یکی از ویژگیهای ممدوح و کلیدی بوده و اصول اخلاقی فدراسیون جهانی کوچینگ ICF هم بر لزوم حفظ فاصله ایمن و متعادل تاکید دارد .
- در تانگو هر کدام از طرفین رقص مسئولیت کامل در مورد حرکات و اجرای خود دارند و هیچ حرکتی در این راستا درست و غلط نیست . در عین حال هر دو در خصوص خلق یک رقص زیبا هم مسئولند. در کوچینگ هم تلاش میشود که استقلال فردی مراجع به هیچ وجه توسط کوچ سلب نشده و یا مسئولیت تایید و یا جهت دهی به مسیر را کوچ بر عهده نگیرد تا همین استقلال زمینه ایجاد رشد را فراهم کند. در کوچینگ هم هر نوع ابراز و حس مراجع به خودی خود مناسب و در خور توجه است و با توجه به حضور مراجع در لحظه خلق شده و با ارزش است.
- پاشنه آشیل تانگو، کیفیت ارتباط میان دو نفر است. هرچقدر این ارتباط طبیعی تر و قدرتمندتر باشد این رقص بهتر شکل می گیرد. در کوچینگ هم حسی که میان کوچ و مراجع است شاید شاکله اصلی اثر بخشی این ارتباط باشد.
- در تانگو قدم ها و ترتیب اجرای حرکات از پیش تعیین شده نیست و همه چیز بداهه است. اجرا کننده هیچ وقت نمیداند قدم بعدی این ارتباط چیست و همین این رقص را هیجان انگیز میکند! در کوچینگ هم همه چیز در لحظه خلق میشود و شاید جذابیت آن در امکان شکل پذیری و غیر قابل پیش بینی بودن است.
2- شباهت های حسی
- در تانگو اجرای تکنیک ها تنها وسیلهای هستند برای ایجاد حس وصف ناپذیر مشارکت! آیا از دید شما لازم است اینجا نیاز هست روی شباهت متقابل با کوچینگ تاکید کنم؟!
- در ابتدای راه تانگو، یک فرد باید بتواند عواطفش را در رقص احساس کند و به ساده ترین حالت آن را بیان کند تا سپس بتواند نقطه خلاقانه ی کاربرد تکنیک ها را بیابد. یک کوچ هم اگربدون ابزاری بتواند حس اعتماد و همدلی را در درون خود یافته و در مراجع ایجاد کند در آینده با تکنیک ها میتواند به این مسیر اثر بخشی بیشتری بیافزاید!
- هدایت کننده، موسیقی را با قلب خودش دریافت می کند و از طریق حرکات و مکث ها به اجرا کننده انتقال می دهد. در کوچینگ هم نظم کلی جلسه، احترام به شروع و پایان بر عهده کوچ است و مراجع با خیال راحت می تواند در بستر ایجاد شده زندگی کند! از سوی دیگر موسیقی اصلی در کوچینگ کلام، سکوت، ناگفتهها و حسها و زبان بدن اوست که برای دریافت کوچ نواخته می شوددر تانگو حس احترام، صمیمیت، امنیت و درک متقابل، چهار شرط اساسی هستند که در هر لحظه توسط هر دو طرف باید دریافت شود. در کوچینگ هم همین ها پایه و اساس یک حس خوب و پایدار میان کوچ و مراجع هستند.
- از کلیدی ترین نکات در تانگو، بودن در لحظه حال است. هر دو رقصنده حس میکنند که تنها چیزی که وجود دارد، موسیقی، این لحظه و این حرکت است. در کوچینگ هم اگر کوچ بتواند فضایی ایجاد کند که مراجع در آن به جریانی بی پروا در لحظه برسد بدون شک به نقطه مطلوب بسیار نزدیک شده است.
3- شباهت های شخصیتی
- قهرمانانِ الهام بخش تانگو ، فقط در هنر رقص خبره نیستند، بلکه انسانهایی متفکر و فیلسوفانی شگفت انگیز هستند. به گفته بزرگان این هنر، تانگو فقط رقص نیست، فلسفه زندگی است! در کوچینگ هم کیفیت و نوع بودن هر فرد میتواند تاثیر به سزایی روی نوع کوچ کردن و اثر گذاری خدمات او داشته باشد. اساتید کوچینگ در سطوح بالا نیاز به دستیابی به کیفیتی از بودن هستند که برای سایرین بسیار الهام بخش است.
- در طول زمان آموزش تانگو به مهارتجوها گفته می شود که برای حضور کامل، شنیدن دیگری، دیدن دیگری و حس کردن دیگری، ابتدا به صورت شفاف باید شخصیت خود را کشف کنند و بدانند چه کسی هستند! در کوچینگ هم ساخت شخصیتی شفاف و آگاه، از ضروریات حرکت موفق به سمت خدمات اثر بخش است.
- شخصیت هدایتگر در تانگو (در لحظات رقص) خیلی با ملاحظه، حمایتگر و در عین حال خیلی مقتدر است. او در هر قدم باید با شفافیت و اعتماد به نفس گام بردارد و هیچ جایی برای تردید و بی تصمیمی نیست. این ویژگی ها به صورت متقابل باید در یک کوچ هم باشد و مراجع به فردی که دارای شخصیت مستحکم و قابل اعتماد نیست اطمینان نخواهد کرد.
- یکی از ویژگی هایی که هر یار رقص در تانگو باید داشته باشند قدرت تمرکز بالاست. آنها باید قادر باشند طوری برقصند که انگار کسی آنها را نمی بیند. تمرکز آنها باید به جای رقص، روی ارتباط باشد! در کوچینگ هم داشتن نیروی تمرکز در گرفتن نتیجه بسیار حائز اهمیت است.
4- شباهت های تکنیکی
- در تانگو، وزن هریک همیشه روی یک پا است چون پای تکمیل کنده متعلق به فرد مقابل است. در کوچینگ هم یک کوچ باید به مراجع و توان و وجود او ایمان داشته باشد و اینگونه است که در اتصال میان دو فردیت یک همراهی اتفاق می افتد که پویاست.
- در تانگو در اکثر مواقع قامت های هر دو رقصنده افراشته است و تنها در صورت لزوم تعادل از دست رفته و دوباره به حالت اولیه برمی گردند. در کوچینگ هم تمام تلاش بر این است که اعتماد به نفس و هویت فردی مراجع و کوچ کمتر به سمت دیگری متمایل شود.
- در تانگو آنقدر هر یک از طرفین روی نقطه ثقلشان حساس و سبک هستند که با کوچکترین اشاره فرد مقابل چرخیده و حرکت می کنند. در کوچینگ هم ایده آل ترین حالت این است که مراجع بتواند از باورهای گذشته دور شده و با اطمینان به کوچ به سمت ساختن ارزشهای و باورهای جدید متمایل شود.
- در تانگو هدایتگر، فضا و بستر لازم برای حرکت را ایجاد می کند. سپس با هر حرکت، اجرا کننده را به آن دعوت میکند و او تنها با اراده خود وارد شده و زمین رقص را با همه خلاقیت آن پر می کند. در کوچینگ هم یک کوچ تنها از مراجع برای نگاه از یک زاویه دید جدید دعوت می کند و مراجع باید بتواند امنیت و آرامش را حس کند که بدون فشار این حضور را انتخاب کرده و از نتیجه این امنیت، خلاقیت را در تحقق نوع جدید بودن تجربه کند.
- در تانگو هدایتگر با تکنیک های خود کاری میکند که اجرا کننده در زیبا ترین و پر پتانسیل ترین حالت ممکن به نظر برسد و انتخاب نوع تکنیک مناسب یکی از هنر های ظریف اوست. در کوچینگ هم یک کوچ در لحظه باید تصمیم بگیرد که از چه مسیری می توان ظهور جرقه آگاهی را در مراجع بهینه و ماندگار تر کرد تا او به ارزش و توانایی های خودش واقف شود.
- تکنیک های تانگو شروع و پایانی ندارند، حتی اساتید هم باید برای آموختن به صورت دوره ای برای بازآموزی و تعمیق اصول مجددا در جایگاه نوآموز قرار می گیرند. اعتقاد بر این است که حتی از کلاس مبتدی هم چیزهای جدید میتوان آموخت. این هم در بطن کوچینگ به شدت در جریان است که اساتید و خبرگان از نوآموزان دور نیستند و همیشه در کنار هم می آموزند و رشد می کنند.
از شما ممنونم که در بر شمردن این ویژگی های مشترک همراهم بودید. این مطالب از مجموعه ای مشاهدات میدانی و مصاحبه ها با پنج هنرمند عزیز زهرا علیزاده، شکوه بیات، وحید رضایی، کیارش مهرپرور و مسیح صفایی گردآوری شده است. از ایمان میراب زاده عزیز هم متشکرم که قبول زحمت کردند و ویرایش و تصحیح این اثر را بر عهده داشتند.
در کنار تشکر از این دوستان اگر شما هم نکته ای و یا نظری دارید می توانید از طریق همین صفحه برای ما ارسال کنید. در پایان
…
کوچینگ و تانگو هر دو رقصی هستند برای ابراز احترام به شکوه و قدرت ارتباط میان دو نفر!
با تشکر